پاییز که شروع می شود خیلی از ما ناخودآگاه به آخر آن فکر می کنیم، به شب یلدا. اول تقویم را نگاه می کنیم تا ببینیم شب یلدا چند شنبه است و بعد برنامه ریزی می کنیم که شب یلدا را کجا بگذرانیم.
اگر از کل کل کردن برخی زوج ها بگذریم برای اینکه شب یلدا را در خانه پدر آقا بگذارنند یا پدر خانم، می رسیم به اینکه امسال هم می شود کرسی گذاشت یا نه؟ امسال هم می شود کدوحلوایی و هندوانه خرید یا نه؟ اصلا امسال هم می شود با وجود کرونا دور هم جمع شویم یا نه؟
هرچه که هست این شب بلند و جشن گرفتن آن به ما رسیده است و ما هم نسل به نسل آن را عاشقانه حفظ کرده ایم. اگرچه در گذر زمان کمی از آداب ورسوم آن فراموش شده و یک جاهایی هم تغییر شکل داده است اما با کمی جست وجو می شود بخش هایی از آن را در حافظه تاریخی بزرگ ترها پیدا کرد. در خطوط زیر ضمن گفت وگو با برخی قدیمی های شهر امام رضا (ع)، روایتی داریم از چندوچون گذراندن شب چله توسط مردمی که ماییم.
«هر خانواده به اندازه ای که در توانش بود در مجمعه ای (سینی) بزرگ که لبه های کنگره ای داشت میوه و تنقلات می گذاشت و به خانه بزرگ ترها می برد. در طول مسیر چراغی به دست پسر بزرگ تر میدادند و او جلوتر از همه راه می رفت تا راه روشن شود. به خانه بزرگ تر که می رسیدند همه یک چراغ با خود آورده بودند که روشنایی آنجا را کامل کنند و صاحب خانه دیگر نگران نور خانه اش نباشد. به شب چله به خاطر تعداد زیاد چراغ ها که مهمان ها آورده بودند، شب چراغ یا چهل چراغ هم می گفتند.»
این ها را قاسم پوراکبر، ساکن محله بهشتی، می گوید و بعد هم از غذاهای مرسوم آن شب نام می برد: «آب گوشت، کله جوش یا قروتی از غذاهای مرسوم بود. آجیل شب چله هم تخمه هایی بود که در طول سال از میوه های مصرفی خانواده جمع کرده و تفت داده بودند. مثل تخمه هندوانه، خربزه، کدو، آفتاب گردان. همچنین از گردو، بادام، قیسی، توت، زردآلو، سیب و... هم استفاده می کردند.»
در طول این سال ها نوع میوه ها و تزیینات سفره شب چله تغییرات زیادی داشته است. درگذشته مثل امروز بازارهای فراوان میوه و آجیل وجود نداشت. به عنوان مثال میوه ای مثل پرتقال و انار که بومی مشهد نبود، وجود نداشت یا خیلی کم بود و معمولا خانواده های شهری ثروتمند که توانایی خرید داشتند، از این میوه ها استفاده می کردند.
وقتی هندوانه را برش می دادند، پوستش را به ما بچه ها می دادند و می گفتند به روی پشت بام همسایه بیندازیم. عده ای معتقد بودند که انداختن پوست هندوانه روی پشت بام همسایه به این معنی است که اگر کسی توان خرید این میوه را ندارد، پوست آن را بتراشد و بخورد
حالا حسینعلی بهاری 80 ساله، متولد و ساکن محله فدک از میوه ای غیر آشنا برای امروزی ها نام می برد و می گوید: در آن سال ها شاه میوه شب چله نوعی طالبی بود که مشهدی ها به آن لاکی می گویند. این نوع طالبی دارای پوستی محکم و سفت است و به همین دلیل قابلیت ماندگاری زیادی دارد.
چون یخچالی برای نگهداری میوه ها وجود نداشت، هر خانواده در اواخر تابستان چند عدد از این لاکی ها را به همراه مقدار زیادی انگور از بازار میوه یا سرزمین می خرید. هر خانه دارای پستو یا انباری بود که حکم یخچال امروزی را داشت. انگورها را به نخ می کشیدند و به دیوار پستو آویزان می کردند.
هندوانه میوه اصلی شب یلداست که در کنار دیگر میوه های این شب، در بین مردم سرو می شود. گذشتگان اعتقاد داشته اند که هندوانه گرمی مغز، سوزندگی جگر، بیماری های روده ای و گرمای تابستان سال بعد را دور می کند. همچنین معتقدبودند هرکس در شب چله هندوانه بخورد، جگرش لک برنمی دارد.
اما این را که سنت پرت کردن پوست هندوانه روی پشت بام در محله نوغان چه بوده و بر چه اساس صورت می گرفته است، رستم زاده، از قدیمی های محله نوغان، این گونه می گوید: «بچه که بودیم، وقتی هندوانه را برش می دادند، پوستش را به ما بچه ها می دادند و می گفتند به روی پشت بام همسایه بیندازیم. نمی دانستیم معنی اش چیست اما عده ای معتقد بودند که انداختن پوست هندوانه روی پشت بام همسایه به این معنی است که اگر کسی توان خرید این میوه را ندارد، پوست آن را بتراشد و بخورد!»
درگذشته «سرحمومی» یکی از مراسم خاص مشهدی ها بوده است؛ مراسمی که در آن خانواده ها ازدواج جوانان خود را به گونه ای تنظیم می کردند که فردای شب یلدا، یعنی «خورروز»، به خانه بخت بروند.
براین اساس عروس و داماد در این شب به حمام برده می شدند و آیین حنابندان برای عروس و کیسه کشی برای داماد در فضایی شاد انجام می شد.
عقیده داشتند هرکسی باید یک انار را به تنهایی بخورد، چون هر میوه انار یک دانه بهشتی دارد و نباید روی زمین بیفتد و تمام دانه هایش باید خورده شود
هم زمان در بیرون از حمام، بازیگران به اجرای چوب بازی و سیاه بازی برای مردم می پرداختند؛ سنتی که به گفته رستم زاده، در محله ته پل محله و پایین خیابان که حمام زیاد داشته، بیشتر بوده است. همچنین در این شب خانواده تازه داماد برای تازه عروس هدایایی شامل خوانچه هایی از قواره های پارچه، کله قند و غیره را به عنوان شب چله ای می بردند.
همه ما می دانیم که امسال پاییز و زمستان خشکی داریم، حتی چند سال اخیر هم خشک تر از سال های قبلش بود و خاطره بارش برف های چندمتری در مشهد فقط از زبان بزرگ ترها و قدیمی ترها نقل می شود.
آن طور که اکبر تفکری، ساکن محله بهشتی، می گوید: «اگر قبل از شب چله برف می بارید که معمولا هم برف های سنگینی می بارید از برف سفید و دست نخورده برمی داشتند و با شیره انگور یا سه شیره (شیره انگور و خرما و توت) مخلوط می کردند و برای مهمان ها می آوردند. آن ها با خوردن برف شیره و با شیرین کردن کامشان، خودشان را برای سرمای زمستان آماده می کردند.»
همه ما شنیده بودیم که شب یلدا باید حافظ بخوانیم و فال بگیریم تا ببینیم حافظ شیرازی برای یک سال بعد ما چه پیشنهادهایی دارد. اما جالب است بدانیم یکی از رسوم قدیمی برای شب یلدا، خواندن شاهنامه بوده است.
آن طور که رمضان علی صفایی 75 ساله، متولد و ساکن محله کوی امیرالمؤمنین (ع) می گوید: در میهمانی شب چله یکی از افراد باسواد و خوش صدای حاضر در میهمانی بنا بر رسم، شروع به خواندن شاهنامه می کرد.
شاهنامه خوان بخش هایی از اشعار را انتخاب می کرد که با شب چله نیز تناسب و قرابتی داشته باشد. بزرگ فامیل نیز به رسم هدیه یا تشویق پولی را به فرد شاهنامه خوان می داد.
مردم هرساله به دنبال اجرای مراسم شب یلدا همراه با خانواده خود هستند، اما مهربانی و عطوفت برخی شهروندان باعث شده است نیازمندان هم شب یلدا را جشن بگیرند.
«الیاس»، میوه فروش محله جلال، هرسال شب یلدا دغدغه نیازمندانی را دارد که قدرت خرید میوه ندارند. سال گذشته یکی از خیّران همیشگی اش به نام حسین زاده که پزشک است، مبلغ درخور توجهی به او داد تا میوه رایگان در اختیار نیازمندان قرار دهد.
او با این پشتوانه، بنر بزرگی چاپ کرد و بر آن نوشت که هرکس قدرت خرید میوه ندارد می تواند از این مغازه، میوه رایگان ببرد.
مثالی دیگر از مهربانی همشهریان مشهدی مان، رضا مهرابی از محله انقلاب، میوه فروش خیابان سحر است که شرایطی ایجاد کرده است تا اهالی محل در مناسبت های خاص مانند عید نوروز، شب یلدا و شب های جمعه بتوانند در کار خیر شریک شوند و دل همسایگان نیازمند خود را شاد کنند.
او می گوید: «در بیشتر روزها خود من روزی 2 بار سبد را پر می کنم اما در ایامی مانند شب های جمعه، عید نوروز و شب یلدا سبد مدام پر و خالی می شود. تنها در شب یلدا خود من حدود 1 میلیون تومان میوه برای سبد اختصاص داده بودم، اما مردم نیز مشارکت خوبی کردند. یکی از خیران 500 هزار تومان پرداخت کرد و گفت میوه بسته بندی کنم و برای نیازمندان در سبد قرار دهم. آن شب مدام ما میوه بسته بندی می کردیم و سبد را پر نگه می داشتیم تا نیازمندی با دست خالی برنگردد.»
خیلی هایمان شنیده ایم که در شب یلدا بر خوردن هندوانه و خربزه -به ویژه هندوانه- تأکید و گفته شده است که هرکسی که این دو میوه را بخورد تا سال بعد سرما نمی خورد.
حالا مهدی جلالی، یکی دیگر از اهالی محله بهشتی، می گوید: «قدیمی ها در شب یلدا و شب های جمعه برای خوردن انار سفارش می کردند و عقیده داشتند هرکسی باید یک انار را به تنهایی بخورد، چون هر میوه انار یک دانه بهشتی دارد و نباید روی زمین بیفتد و تمام دانه هایش باید خورده شود؛ زیرا ممکن است همان دانه ای که دور ریخته می شود دانه بهشتی باشد.»
یکی از رسوم مشهدی های قدیم که بیشتر در اطراف حرم مطهر ساکن بودند، چیدن لوازم سفره شب چله بوده که به افتخار و ویژگی «اورمزد» یا مهر و خورشید پهن می شده است و در آن میوه های تر و خشک و نیز آجیل یا به اصطلاح «لرک» بوده است.
به گفته خانی، یکی از قدیمی های محله ته پل محله، در آن زمان میوه هایی را که از تابستان سالم مانده بود، با آجیل و خوراکی های دیگر فراهم می کردند و به پیشواز چله بزرگ می رفتند.
او می گوید: مشهدی ها معتقدند که در شب چله باید از میوه هایی با خواص ویژه استفاده کرد تا در سال آینده خواص آن ها در بدن باقی بماند.
این خوراکی ها در حکم واکسنی برای پیشگیری از بیماری و به ویژه سرماخوردگی استفاده می شدند. هویج، گلابی، انگور، پرتقال، سیب، انار، زیتون سبز، خربزه و هندوانه، لبو یا چغندر پخته، شلغم پخته، پختیک یا لبوی خشک ازجمله این میوه ها هستند. انار و هندوانه دانه های زیادی دارند و انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آن ها، خودشان را نیز مانند آن ها برکت آور می کردند.